سردار سلامی: رژیم سعودی مسیرش را اصلاح نکند به‌زودی دچار فروپاشی می‌‌شود


جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بیان اینکه رژیم آل‌سعود مانند پناهجویان سیاسی عمل می‌کند، گفت: رژیم آل‌سعود اگر این مسیر را اصلاح نکند در آینده نزدیک در معرض فروپاشی و زوال خواهد بود.


به‌ گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان  ؛سردار حسین سلامی جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حاشیه مراسم گرامیداشت آیت‌الله شیخ نمر و تجمع اعتراضی روحانیون و اقشار مختلف مردمی که پنجشنبه در مدرسه عالی شهید مطهری برگزار شد، در جمع خبرنگاران به سیاست‌های خصمانه رژیم آل سعود اشاره کرد و گفت: صدام در عراق نیز چنین مسیری را طی کرد، روحانیون برجسته‌ای را در عراق اعدام کرد و سرانجام به سرکوب‌های داخلی و تجاوز به دیگر کشورها دست زد اما در نهایت به عاقبت خفت‌انگیزی دچار شد.

وی با بیان اینکه رژیم آل سعود مثل پناهجویان سیاسی عمل می‌کند، خاطرنشان کرد: این رژیم یک پناهنده سیاسی برای آمریکایی‌ها به حساب می‌آید. سیاست‌هایی که آل‌سعود دنبال می‌کند سیاست‌هایی است که مثل یک دومینوی فشار و بهمن، سعودی‌ها را زیر آوار‌های این بهمن دفن خواهد کرد.

جانشین فرمانده کل سپاه با تأکید بر "ما در طول یک سال گذشته از آل سعود چیزی به‌جز بی‌کفایتی سیاسی ندیدیم" ابراز داشت: آنها در حادثه مکه و منا سوء مدیریت داشتند و جریانات تکفیری و تروریستی را در سوریه و عراق تقویت کردند.

سردار سلامی بر همین اساس تصریح کرد: آنها به ایجاد تفرقه‌های خونینی دست زدند، آنها گروه‌های تروریستی را حمایت مالی کردند و به آنها هدف می‌دهند.

وی با ابراز اینکه امروز ملت عزیز سوریه آواره شده و این ملت در اروپا ذلت بزرگی را تحمل می‌کند، گفت: خشونت‌های امروز عراق، جامعه سنی و شیعه را رنج می‌دهد، حملات کور و ددمنشانه رژیم آل سعود که شبانه‌روز به خانه‌های مردم یمن انجام می‌دهد، ملت یمن را دچار رنج کرده و اقدام آنها در اعدام آیت‌الله شیخ نمر نشان‌دهنده تصویر نفرت‌انگیز سعودی است.

جانشین فرمانده کل سپاه با یادآوری اینکه رژیم آل سعود برای ضربه زدن به ایران قیمت نفت را کاهش داده است، گفت: اقدام این رژیم باعث شده با کسری بودجه 100 میلیارد دلاری مواجه شوند. همچنین قطع رابطه عجولانه با ایران و تحریک دنیای عرب برای قطع رابطه با ایران نشان می‌دهد رژیم آل سعود از استراتژی فاقد منطق پیروی می‌کند.

سردار سلامی در پایان تأکید کرد: رژیم آل سعود اگر این مسیر را اصلاح نکند، به‌زودی در آینده در معرض فروپاشی و زوال خواهد بود.


هفته وحدت

-ولادت رسول خاتم، پیامبر اکرم(ص) بنابر قول اهل سُنَّت (سال عام الفیل)
۲- آغاز هفته‏ وحدت

شرح مناسبت:
۱- ولادت حضرت محمد(ص) به اتّفاق نظر شیعیان در ۱۷ ربیع الاول در سال عام الفیل می‏باشد، ولی برخی از مسلمانان، این واقعه را در روز دوازدهم این ماه دانسته‏اند. کنیه‏ی آن حضرت، ابوالقاسم و القاب ایشان، رسول اللَّه، نبی اللَّه، خاتم الانبیا، سَیِّدُالبَشَر و... می‏باشد. پدر ایشان عبداللَّه بن عبدالمطلب و نیز مادر آن حضرت آمنه بنت وَهَب است. رقیه، ام کلثوم، زینب، قاسم، عبداللَّه، ابراهیم و حضرت فاطمه‏ی زهرا(س) فرزندان پیامبر اسلام می‏باشند که به جز فاطمه(س) همگی در دوران حیات پیامبر، از دنیا رفتند. دوران زندگی پیامبر اکرم(ص) در دو شهر مکه و مدینه سپری شد. ایشان پس از آن که در چهل سالگی برای پیامبری برگزیده شدند، در ابتدا دین الهی را به طور مخفیانه تبلیغ می‏کردند و پس از سه سال، به دعوت آشکار دست زدند. رنج‏ها و سختی‏های فراوانی که پس از درگذشت ابوطالب، عمو و حضرت خدیجه(س) همسر آن حضرت بر ایشان گذشت و همچنین اعلام آمادگی مردم یثرب برای پذیرفتن آن پیامبر عظیم‏الشأن، زمینه ساز هجرت بزرگ ایشان به مدینه گردید. ده سال آخر عمر و رسالت حضرت محمد(ص) در مدینه، همراه با جنگ‏ها، فتوحات و انتشار آیین آسمانی اسلام همراه بود.
۲-وحدت و یکپارچگى مسلمانان و لزوم اتحاد و اتفاق کلمه میان ایشان بلکه ضرورت توحید کلمه بر محور کلمه توحید براى همه موحدان و خداپرستان روى زمین، از تعالیم و آموزشهاى اساسى آیین اسلام و از اصول فرهنگ قرآنى است. و بر همین اساس، قرآن کریم یکى از عمده ‏ترین و سازنده ‏ترین اهداف رسالت رسول اکرم صلى الله علیه و آله را تالیف قلوب و ایجاد انس و تفاهم به جاى خصومت و دشمنى بیان مى‏دارد و اگر کسى در تاریخ، به دیده عبرت بنگرد این معنى را از شاهکارهاى رسالت محمدى‏ صلى الله علیه و آله مى‏یابد. «واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا»همگى به حبل و رشته خداوندى چنگ بزنید و پراکنده نگردید.
منبع : http://www۲.irib.ir/occasions
آیات و روایات متناسب :
هفته وحدت
قرآن کریم:
وَاعتَصِمُوا بِحَبلِ اللَّهِ جَمِیعاً و لاتَفَرَّقُوا
همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و پراکنده نشوید
آل عمران ، آیه ۱۰۳ .
پیامبرصلی الله علیه وآله :
أیُّهَا النّاسُ! عَلَیکُم بِالجَماعَةِ و إیّاکُم و الفُرقَةَ
ای مردم! بر شما باد به جماعت و بپرهیزید از جدایی
میزان الحکمه ، ح ۲۴۳۴ .
پیامبرصلی الله علیه وآله :
الجَماعَةُ رَحمَةٌ و الفُرقَةُ عَذابٌ
وحدت مایه رحمت ، و تفرقه موجب عذاب است
کنزالعمّال ، ح ۲۰۲۴۲ .
پیامبرصلی الله علیه وآله :
یَدُاللَّهِ عَلَی الجَماعَةِ و الشَّیطانُ مَعَ مَن خالَفَ الجَماعَةَ یَرکُضُ
دست خدا بر سر جماعت است و شیطان با کسی همراه است که با جماعت ناسازگاری کند
کنزالعمّال ، ح ۱۰۳۱ .
پیامبرصلی الله علیه وآله :
عَلَیکَ بِالجَماعَةِ ؛ فَإنَّما یأکُلُ الذِّئبُ القاصِیَةَ
با جماعت همراه شو ؛ زیرا گرگ ، گوسفند دورمانده را می‏خورد
مسند أحمد ، ج ۶ ، ص ۴۴۶ .
امام علی‏علیه السلام :
لَوسَکَتَ الجاهِلُ مَااختَلَفَ النّاسُ
اگر نادان خاموشی می‏گزید ، مردم دچار اختلاف نمی‏شدند
بحار الأنوار ، ج ۷۸ ، ص ۸۱ .
امام علی‏علیه السلام :
عَلَیکُم بِالتَّواصُلِ وَالتَّباذُلِ و إیّاکُم و التَّدابُرَ والتَّقاطُعَ
بر شما باد به ارتباط و بخشش به یکدیگر و دوری گزیدن از جدایی و پشت کردن به یکدیگر
نهج البلاغه ، نامه ۴۷ .

 

منابع مرتبط

نهم ربیع الاول سالروز امامت حضرت مهدی (عج)


چکیده:

نهم ربیع الاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر علیه السلام است، بلکه آغاز دوره ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار می آید    . در سال روز نهم ربیع الاول که یادمان آغاز امامت ولی عصر علیه السلام است، تصمیم گرفتیم در چند سطر کوتاه به رخ دادهایی که پس از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام در سامرا روی داد، اشاره کنیم .

روز جمعه، هشتم ربیع الاول سال 260 هـ.ق، امام حسن عسکری علیه السلام پس از این که نماز صبح را خواندند، بر اثر زهری که هشت روز قبل معتمد به ایشان خورانده بود، به شهادت رسید. این حادثه در شرایطی روی داد که امام یازدهم افزون بر این که مانند پدران خود زمینه را برای غیبت آماده کرده بود، شب پیش از شهادت شان، دور از چشم مأموران خلیفه، نامه های بسیاری به شهرهای شیعه نشین فرستادند. خبر شهادت امام در سراسر شهر سامرا پیچید و مردم به احترام او عزاداری کردند. به گفته مورخان، در روز شهادت امام، سامرا به صحرای قیامت تبدیل شده بود    .
عثمان بن سعید عمری، به نمایندگی از حجت بن الحسن علیه السلام متصدی غسل و کفن و دفن حضرت شد و بر اساس گفته شیخ صدوق، خود امام زمان علیه السلام با کنار زدن عمویش جعفر که قصد نمازگزاردن داشت، بر بدن پدر بزرگوارش نماز خواند    .
حکومت عباسی از مدت ها پیش بر اساس سخن رسول الله صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام مبنی بر این که مهدی فرزند امام حسن عسکری علیه السلام است، امام یازدهم را زیر نظر داشت و مراقب بود تا فرزندی از ایشان نماند، ولی امام یازدهم با پنهان نگه داشتن خبر ولادت فرزندش این نقشه را باطل کرده بود. پس از شهادت امام کم کم خبر فرزندی به نام مهدی علیه السلام پخش شد و تلاش چند باره خلیفه عباسی برای یافتن امام مهدی علیه السلام به نتیجه نرسید    .
عثمان بن سعید، نائب اول امام بود و با آغاز غیبت ولی عصر علیه السلام توقیعات حضرت را به شیعیان می رساند. از همین زمان بود که شیعیان برای نخستین بار طعم غیبت را چشیدند. آغاز غیبت صغرا مصادف با آغاز امامت حضرت مهدی علیه السلام بود تا مردم آرام آرام با مفهوم تلخ و دردناک غیبت آشنا شده، بتوانند تا آن زمان که به اشتباه خود پی می‌برند و به وظایف خود در برابر امامان آگاه می‌شوند، همچنان دیندار بمانند. در دوران غیبت صغرا چهار نایب خاص، امر وساطت میان امام علیه السلام و شیعیان را به عهده داشته و چنان‌که خواهیم دید، همه آنها معروف و سرشناس بوده‌اند. آنان احکام دین را از وجود اقدس امام زمان علیه السلام گرفته و در اختیار شیعیان می‌گذاشتند    .
سؤالات [کتبی و شفاهی] ایشان را به حضور امام زمان علیه السلام برده و سپس پاسخ را به شیعیان می‌رسانیدند و همچنین، وجوه شرعی شیعیان را با وکالتی، که از امام داشتند، می‌گرفتند [و به حضرت تحویل می‌دادند یا با اجازة ایشان مصرف می‌کردند] آنان جمعی بودند که امام حسن عسکری علیه السلام در زمان حیات خود عدالتشان را تأیید فرمود و همه را به عنوان امین امام زمان علیه السلام معرفی کرد و بعد از خود، ناظر املاک و متصدی کارهای خویش گردانید، و آنها را با نام و نسب به مردم معرفی نمود    .

 

آغاز امامت امام زمان(عج)، زمانی برای شادی منتظران  

بر اساس تعالیم اسلامى یکى از وظایف مهم هر مسلمان، انتظار ظهور حضرت قائم(عج) است؛ انتظار تحقق وعده الهى بر حاکمیت صالحان و تشکیل دولت اهل بیت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است. اما آیا هیچ مى‏دانید که پاداش این انتظار چیست و چه ثمرى براى منتظران دارد؟
امام صادق(علیه السلام) در روایت زیر به این پرسش پاسخ مى‏دهند:
«الا اخبرکم بما لا یقبل‏الله عزوجل من ‏العباد عملا الا به؟ فقلت: بلى. فقال: شهادة ان لا اله الا الله، و ان محمدا عبده [و رسوله] و الاقرار بما امرالله، و الولایة لنا، و البراءة من اعدائنا - یعنی الائمة خاصة - و التسلیم لهم، و الورع و الاجتهاد و الطمانینة، و الانتظار للقائم - علیه‏السلام - ثم قال: ان لنا دولة یجیى‏ء الله بها اذا شاء. ثم قال: من سره ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق، و هو منتظر، فان مات و قام القائم بعده کان له من الاجر مثل اجر من ادرکه، فجدوا وانتظروا، هنیئا لکم ایتها العصابة المرحومة.(1)
سپس [امام] فرمود: براى ما دولتى است که هر زمان خداوند بخواهد، آن را محقق مى‏سازد. آنگاه [امام] فرمود: هر کس دوست مى‏دارد از یاران حضرت قائم(عج) باشد باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزکارى و اخلاق نیکو رفتار نماید، در حالى که منتظر است، پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش قائم(عج)، بپا خیزد، پاداش او همچون پاداش کسى خواهد بود که آن حضرت را درک کرده است، پس کوشش کنید و در انتظار بمانید، گوارا باد بر شما [این پاداش] اى گروه مشمول رحمت‏ خداوند! آیا شما را خبر ندهم به آنچه که خداى صاحب عزت و جلال، هیچ عملى را که جز به آن عمل، از بندگان نمى‏پذیرد؟ گفتم: بله. فرمود: گواهى دادن به این که هیچ شایسته پرستشى جز خداوند نیست و این که محمد(صلی الله علیه و آله) بنده و فرستاده او است، و اقرار کردن به آنچه خداوند به آن امر فرموده، و ولایت ما، و بیزارى از دشمنانمان - یعنى خصوص امامان - و تسلیم شدن به آنان، و پرهیزکارى و تلاش و مجاهدت و اطمینان و انتظار قائم(عج) .
براى منتظران زمان غیبت همین پاداش بس که نام آنها در زمره یاران امام عصر(عج)، و از جمله کسانى ثبت‏ شود که آن حضرت را به هنگام ظهور همراهى مى‏کنند.

 

تأملی در باب طول عمر امام زمان(عج)

امام زمان(عج) منجی عدالت گستری است که به امر حق تعالی سالها از نظرها پنهان و با ظهور وی حق بر جهان حاکم می‌شود، آگاهان برای ظهور وی لحظه‌شماری کرده، با بصیرت دینی و خودسازی زمینه آنرا فراهم می‌آورند.
ولادت حضرت مهدی صاحب الزمان در شب جمعه، نیمه شعبان سال 255 یا 256 هجری بوده است     .
در زمان امامت حضرت هادی(ع) اخباری منعکس شد مبنی بر اینکه بزودی فرزندی تولد می    یابد که کاخ جباران و ستمکاران را سرنگون و عدل و داد را حاکم می کند .
این اخبار و نگرانی از ظهور مصلحی که پایه های حکومت ستمکاران را متزلزل می کند، حکامان وقت را بر آن داشت که به هر نحو ممکن از تولد نوزاد در آن سالها جلوگیری کنند ، همانند نمرود و فرعون، غافل از اینکه با خواست و اراده خداوند متعال نمی توان مقابله کرد .
در چنین شرایطی حضرت مهدی تولد یافت اما از نظرها مخفی ماند مگر چند شیعه خاص که به حضور آن حضرت می رسیدند.
حضرت مهدی (عج) پنهان می زیست تا امام حسن عسکری (ع) در روز هشتم ماه ربیع الاول سال 260 هجری به شهادت رسید . در این روز بنا به سنت اسلامی می بایست حضرت مهدی بر پیکر مقدس پدر بزرگوار خود نماز گزارد تا خلفای ستمگر عباسی نتوانند جریان امامت را تمام شده اعلام و یا بدخواهان آنرا از مسیر اصلی منحرف کنند و وراثت معنوی و رسالتاسلامی و ولایت دینی را به دست دیگران سپارند .
جعفر، برادر امام یازدهم که به جعفر کذاب معروف بود قصد داشت از موقعیت استفاده کرده و به عنوان جانشین بر پیکر امام نماز بگزارد که در این هنگام حضرت مهدی(عج) بر پیکر پدر حاضر شد.
خبر وجود امام عصر خیلی زود در همه جا پیچید و ستمکران را به تکاپو واداشت تا امام را یافته و آن حضرت را به منظور راحتی ستمکاریهای خود از میان بردارند .
به همین دلیل مشیت الهی بر این بود که حضرت از نظرها پنهان شود تا از گزند ستمکاران مصون مانده و شیعیان از وجود پرخیر و برکت آن حضرت محروم نگردند و امام(عج) از ظاهرها نهان اما انوار هدایتش همگان را نویدبخش باشد.

 

غیبت کوتاه یا غیبت صغری

مدت غیبت صغری بیش از هفتاد سال طول کشید ( از سال 260هجری تا سال 329 ) که در این مدت نایبان خاص ، به محضر حضرت می رسیدند و پاسخ نامه ها و سؤالات را به مردم می رساندند . نایبان خاص که افتخار رسیدن به محضر امام را داشتند چهار تن بودند که به " نواب خاص " یا " نایبان ویژه " معروف هستند .
نخستین نایب خاص حضرت مهدی عثمان بن سعید اسدی است . که ظاهرا بعد از سال 260هجری وفات کرد ، و در بغداد به خاک سپرده شد . عثمان بن سعید از یاران و شاگردان مورد اعتماد امام دهم و امام یازدهم بود و خود در زیر سایه امامت پرورش
یافته بود .
دومین سفیر و نایب امام ( ع ) محمد بن عثمان بن سعید فرزند عثمان بن سعید است که در سال 305هجری وفات کرد و در بغداد بخاک سپرده شد . نیابت و سفارت محمد بن سعید نزدیک چهل سال بطول انجامید .
سومین سفیر، حسین بن روح نوبختی بود که در سال 326 هجری فوت کرد .
ابوالحسن علی بن محمد سمری چهارمین سفیر و نایب امام حجت بن الحسن است که در سال 329 هجری قمری درگذشت و در بغداد دفن شد . مدفن وی نزدیک آرامگاه عالم و محدث بزرگ ثقة الاسلام محمد بن یعقوب کلینی است .

 

غیبت بلند یا غیبت کبری یا نیابت عامه

این دوره بعد از زمان غیبت صغری آغاز شد و تا امروز ادامه دارد که دوران امتحان و سنجش ایمان و عمل مردم است .
در زمان نیابت عامه ، امام ضابطه و قاعده ای به دست داده است تا در هر عصر، فرد شاخصی که شرایط و ویژگیها در همه ابعاد بر او صدق کند، نایب عام امام عصر باشد و به نیابت از سوی امام ، ولی جامعه باشد در امر دین و دنیا .
به همین دلیل در هیچ دوره ای پیوند امام با مردم گسیخته نشده است . امروز که دوران نیابت عامه است ، عالم بزرگی که دارای همه شرایط فقیه و دانای دین بوده است و نیز شرایط رهبری را دارد در رأس جامعه قرار می گیرد و مردم به او مراجعه می‌کنند و او صاحب " ولایت شرعیه " است به نیابت از حضرت مهدی (عج) .

 

طول عمر امام زمان (عج)

بلندی عمر امام با در نظر گرفتن عمرهای درازی که قرآن به آنها اشاره شده و در کتابهای تاریخی نیز آمده نظیر عمر نوح(ع)، موضوع عجیب و پیچیده ای نیست .
در قرآن کریم آمده است: وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ؛ و به راستى نوح را به سوى قومش فرستادیم پس در میان آنان نهصد و پنجاه سال درنگ کرد تا طوفان آنها را در حالى که ستمکار بودند فرا گرفت.(سوره عنکبوت، آیه 14)
فَلَوْلَا أَنَّهُ کَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِین، لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ؛ و اگر او (حضرت یونس) از زمره تسبیح‏کنندگان نبود قطعا تا روزىکه برانگیخته مى‏شوند در شکم آن [ماهى] مى‏ماند. (سوره صافات، آیات 143 و 144)
تورات نیز در شرح زندگی پیشینیان به عمرهای طولانی برخی از آنها اشاره دارد: حضرت آدم 920 ، شیث پسر آدم 912،  انوش پسر شیث 905 ، لمک 777 و حضرت نوح 950 سال عمر کردند.
فلاسفه اعتقاد دارند بهترین دلیل برای امکان چیزی، واقع شدن آن است.
ضمن اینکه بی تردید تأملی در کائنات و آنچه در اطراف ما قرار دارد، تأکیدی بر قدرت بیکران خالق هستی بخش است وپس شک نیست اینکه خداوند اراده کند بنده ای بسیار بیشتر از سایرین عمر کند، به هیچ عنوان غیرممکن، بعید و عجیب نیست.

 

فلسفه غیبت

امام صادق(ع) فرمود: "موضوع غیبت سرّی است از اسرار خداوند و غیبی است از غیوب الهی، چون خدا را حکیم می دانیم باید اعتراف کنیم که کارهایش از روی حکمت صادر می شود؛ گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد." 
از این حدیث به خوبی آشکار می شود که علت و فلسفه اصلی غیبت، جزء اسرار الهی است و جز ائمه اطهار(ع) کسی نمی داند؛ آنها هم مأذون به بازگو کردن آن نبودند. ولی در پاره ای از روایات2 بعضی از حکمت های آن بیان شده که به آنها اشاره می کنیم.

 

حکمت های غیبت و سرّی از اسرار الهی

غیبت امام مهدی(عج) سری از اسرار الهی است که فلسفه اصلی آن بر بندگان مخفی و پوشیده است و تنها بعد از ظهور حضرت روشن خواهد شد.

 

آزمایش و غربال انسانهای صالح

گروهی که ایمان محکمی ندارند باطنشان ظاهر می شود و کسانیکه ایمان در اعماق دلشان ریشه کرده به واسطه انتظار فرج، صبر بر شداید و ایمان به غیبت، ارزششان معلوم می گردد.
  امام موسی بن جعفر(ع) می فرماید: "برای صاحب الامر ناچار غیبتی خواهد بود، به طوری که گروهی از مومنین از عقیده برمی گردند. خدا به وسیله غیبت، بندگانش را امتحان می کند."

 

حفظ جان امام مهدی (عج)

پیغمبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) بارها به مردم گوشزد کرده بودند که دستگاه ظلم و ستم عاقبت به دست مهدی موعود(عج) برچیده می شود و کاخهای بیدادگری را واژگون خواهد کرد وجود مقدس امام زمان(عج) همواره مورد توجه دو گروه قرار می گرفت. 
  یکی مظلومان و ستمدیدگان که متاسفانه همیشه عده آنان زیاد بوده و هست. آنان به قصد تظلم و امید حمایت و دفاع دور وجود امام زمان(عج) جمع شده تقاضای نهضت و دفاع می کردند و همیشه عده زیادی اطراف امام(ع) را احاطه کرده و انقلاب و غوغایی برپا بود.  
گروه دوم زورگویان و ستمکاران خونخوار که بر ملت محروم تسلط یافته و در راه رسیدن به منافع شخصی و حفظ مقام خویش از هیچ عمل زشتی پروا ندارند و حاضرند تمام ملت را فدای مقام خود کنند. 
این گروه چون وجود مقدس امام مهدی(عج) را سد راه منافع و مقاصد شوم خود می دیدند ناچار بودند وجود مقدس آن جناب را از میان بردارند و خودشان را از این خطر بزرگ برهانند. در این تصمیم اساسی با هم متحد شده تا قطع ریشه عدالت و دادخواهی هرگز از پای نمی نشستند و خداوند حکیم به وسیله غیبت امام دوازدهم(عج) جانش را از شر دشمنان حفظ نموده است.

 

آمادگی پذیرش جهانی:

برای ظهور امام مهدی(عج) به عنوان خاتم الاوصیا و منجی بشریت و تحقق یک انقلاب همه جانبه در سطح جهان، علاوه بر وجود رهبری شایسته، قطعاً زمینه و آمادگی جهانی نیز لازم است؛ بنابراین می توان فقدان آمادگی جهان را یکی از فلسفه ها و حکمتهای غیبت امام مهدی(عج) برشمرد.

 

غیبت امام زمان، یک سنت الهی

اساساً مساله غیبت در گفتار معصومین(ع) به عنوان یک سنت الهی مطرح شده است که در میان انبیاء پیشین و اوصیای آنها معمول بوده است. بنابر روایات، صالح پیامبر در سن پیری از میان قومش غایب شد و غیبت او مدتی به طول انجامید. به طوریکه چون به میان قومش بازگشت وی را نشناختند. 
موسی(ع) نیز مدتی غایب بود و در طی این مدت بنی اسراییل در حیرت و سرگردانی و رنج بسیار به سر می بردند تا بار دیگر موسی(ع) به نزد آنها بازگشت. چنین غیبتهایی درباره حضرت یونس، یوسف و برخی دیگر از پیامبران نیز ذکر شده است. بنابراین مساله به مانند سنت جاریه ای تلقی شده است که در باره امام زمان(عج) در امت خاتم الانبیا نیز مصداق پیدا می کند.
در آخر، ذکر یک نکته ضروری است و آن اینکه دانش بشری برای کشف بسیاری از امور یارا نیست و توان فهم آنها را ندارد.
بسیاری از اسرار نظام خلقت هنوز برای ما مجهول است و خداوند متعال که در گفتارش جای هیچ شک و تردیدی نیست در کتاب خود از این موضوع اینچنین خبر داده است : " و از دانش تنها مقدار بسیار کمی به شما داده شده است"7 و همچنین امام صادق(ع) در باره علت غیبت امام مهدی(عج) می فرمایند : " بی گمان برای قائم آل محمد غیبتی است که بطلان خواهان در آن شک می کنند.  
" سپس از آن حضرت سوال شد چرا آن حضرت غیبت می کنند؟ ایشان جواب دادند : " برای امری که ما اجازه بیان آن را برای شما نداریم".

منابع: 

1- النعمانى، محمدبن ابراهیم‏بن جعفر، کتاب الغیبة، ص‏200، ج‏16/ المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج‏52، ص‏140، ح‏50 .
2- خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه

زندگانی حضرت امام حسن عسکری(ع)

 

امام حسن عسکری (ع) در سال 232هجری در مدینه چشم به جهان گشود. مادر والا گهرش سوسن یا سلیل زنی لایق و صاحب فضیلت و در پرورش فرزند نهایت مراقبت را داشت، تا حجت حق را آن چنان که شایسته است پرورش دهد.

این زن پرهیزگار در سفری که امام عسکری (ع) به سامرا کرد همراه امام بود و در سامرا از دنیا رحلت کرد. کنیه آن حضرت ابامحمد بود.

صورت و سیرت امام حسن عسکری (ع)
امام یازدهم صورتی گندمگون و بدنی در حد اعتدال داشت. ابروهای سیاه کمانی، چشمانی درشت و پیشانی گشاده داشت. دندانها درشت و بسیار سفید بود. خالی بر گونه راست داشت.

امام حسن عسکری (ع) بیانی شیرین و جذاب و شخصیتی الهی باشکوه و وقار و مفسری بی نظیر برای قرآن مجید بود. راه مستقیم عترت و شیوه صحیح تفسیر قرآن را به مردم و به ویژه برای اصحاب بزرگوارش - در ایام عمر کوتاه خود - روشن کرد.

دوران امامت
به طور کلی دوران عمر 29ساله امام حسن عسکری (ع) به سه دوره تقسیم می گردد:
دوره اول 13سال است که زندگی آن حضرت در مدینه گذشت.
دوره دوم 10سال در سامرا قبل از امامت.
دوره سوم نزدیک 6 سال امامت آن حضرت می باشد.

دوره امامت حضرت عسکری (ع) با قدرت ظاهری بنی عباس رو در روی بود. خلفایی که به تقلید هارون در نشان دادن نیروی خود بلندپروازیهایی داشتند.

امام حسن عسکری (ع) از شش سال دوران اقامتش، سه سال را در زندان گذرانید. زندانبان آن حضرت صالح بن وصیف دو غلام ستمکار را بر امام گماشته بود، تا بتواند آن حضرت را - به وسیله آن دو غلام - آزار بیشتری دهد، اما آن دو غلام که خود از نزدیک ناظر حال و حرکات امام بودند تحت تأثیر آن امام بزرگوار قرار گرفته به صلاح و خوش رفتاری گراییده بودند.

وقتی از این غلامان جویای حال امام شدند، می گفتند این زندانی روزها روزه دار است و شبها تا بامداد به عبادت و راز و نیاز با معبود خود سرگرم است و با کسی سخن نمی گوید.

عبیدالله خاقان وزیر معتمد عباسی با همه غروری که داشت وقتی با حضرت عسکری ملاقات می کرد به احترام آن حضرت برمی خاست، و آن حضرت را بر مسند خود می نشانید. پیوسته می گفت: در سامره کسی را مانند آن حضرت ندیده ام، وی
زاهدترین و داناترین مردم روزگار است.

پسر عبیدالله خاقان می گفت: من پیوسته احوال آن حضرت را از مردم می پرسیدم. مردم را نسبت به او متواضع می یافتم. می دیدم همه مردم به بزرگواریش معترفند و دوستدار او می باشند.

با آنکه امام (ع) جز با خواص شیعیان خود رفت و آمد نمی فرمودند، دستگاه خلافت عباسی برای حفظ آرامش خلافت خود بیشتر اوقات، آن حضرت را زندانی و ممنوع از معاشرت داشت.

از جمله مسائل روزگار امام حسن عسکری (ع) یکی نیز این بود که از طرف خلافت وقت، اموال و اوقات شیعه، به دست کسانی سپرده می شد که دشمن آل محمد (ص) و جریانهای شیعی بودند، تا بدین گونه بنیه مالی نهضت تقویت نشود.چنانکه نوشته اند که احمد بن عبیدالله بن خاقان از جانب خلفا، والی اوقاف و صدقات بود در قم، و او نسبت به اهل بیت رسالت، نهایت مرتبه عداوت را داشت.

نیز اصحاب امام حسن عسکری، متفرق بودند و امکان تمرکز برای آنان نبود، کسانی چون ابوعلی احمد بن اسحاق اشعری در قم و ابوسهل اسماعیل نوبختی در بغداد می زیستند، فشار و مراقبتی که دستگاه خلافت عباسی، پس از شهادت حضرت رضا (ع) معمول داشت، چنان دامن گسترده بود که جناح مقابل را با سخت ترین نوع درگیری واداشته بود. این جناح نیز طبق ایمان به حق و دعوت به اصول عدالت کلی، این همه سختی را تحمل می کرد، و لحظه ای از حراست (و نگهبانی) موضع غفلت نمی کرد.

اینکه حضرت هادی (ع) و حضرت امام حسن عسکری (ع) هم از سوی دستگاه خلافت تحت مراقبت شدید و ممنوع از ملاقات با مردم بودند و هم امامان بزرگوار ما - جز با یاران خاص و کسانی که برای حل مشکلات زندگی مادی و دینی خود به آنها مراجعه می نمودند - کمتر معاشرت می کردند به جهت آن بود که دوران غیبت حضرت مهدی (ع) نزدیک بود، و مردم می بایست کم کم بدان خو گیرند، و جهت سیاسی و حل مشکلات خود را از اصحاب خاص که پرچمداران مرزهای مذهبی بودند بخواهند، و پیش آمدن دوران غیبت در نظر آنان عجیب نیاید.

باری، امام حسن عسکری (ع) بیش از 29سال عمر نکرد ولی در مدت شش سال امامت و ریاست روحانی اسلامی، آثار مهمی از تفسیر قرآن و نشر احکام و بیان مسائل فقهی و جهت دادن به حرکت انقلابی شیعیانی که از راههای دور برای کسب فیض به محضر امام (ع) می رسیدند بر جای گذاشت.

در زمان امام یازدهم تعلیمات عالیه قرآنی و نشر احکام الهی و مناظرات کلامی جنبش علمی خاصی را تجدید کرد، و فرهنگ شیعی - که تا آن زمان شناخته شده بود - در رشته های دیگر نیز مانند فلسفه و کلام باعث ظهور مردان بزرگی چون یعقوب بن اسحاق کندی ، که خود معاصر امام حسن عسکری بود و تحت تعلیمات آن امام، گردید.

در قدرت علمی امام (ع) - که از سرچشمه زلال ولایت و اهل بیت عصمت مایه گرفته بود - نکته ها گفته اند. از جمله: همین یعقوب بن اسحاق کندی فیلسوف بزرگ عرب که دانشمند معروف ایرانی ابونصر فارابی شاگرد مکتب وی بوده است، در مناظره با آن حضرت درمانده گشت و کتابی را که بر رد قرآن نوشته بود سوزانید و بعدها از دوستداران و در صف پیروان آن حضرت درآمد.

شهادت امام حسن عسکری (ع)
شهادت آن حضرت را روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول سال 260هجری نوشته اند.

در کیفیت وفات آن امام بزرگوار آمده است: فرزند عبیدالله بن خاقان گوید: روزی برای پدرم (که وزیر معتمد عباسی بود) خبر آوردند که ابن الرضا - یعنی حضرت امام حسن عسکری - رنجور شده، پدرم به سرعت تمام نزد خلیفه رفت و خبر را به خلیفه داد. خلیفه پنج نفر از معتمدان و مخصوصان خود را با او همراه کرد.

یکی از ایشان نحریر خادم بود که از محرمان خاص خلیفه بود، امر کرد ایشان را که پیوسته ملازم خانه آن حضرت باشند، و بر احوال آن حضرت مطلع گردند. و طبیبی را مقرر کرد که هر بامداد و پسین نزد آن حضرت برود، و از احوال او آگاه شود. بعد از دو روز برای پدرم خبر آوردند که مرض آن حضرت سخت شده است، و ضعف بر او مستولی گردیده. پس بامداد سوار شد، نزد آن حضرت رفت و اطبا را - که عموما اطبای مسیحی و یهودی در آن زمان بودند - امر کرد که از خدمت آن حضرت دور نشوند و قاضی القضات (داور داوران) را طلبید و گفت ده نفر از علمای مشهور را حاضر گردان که پیوسته نزد آن حضرت باشند.

و این کارها را برای آن می کردند که آن زهری که به آن حضرت داده بودند بر مردم معلوم نشود و نزد مردم ظاهر سازند که آن حضرت به مرگ خود از دنیا رفته، پیوسته ایشان ملازم خانه آن حضرت بودند تا آنکه بعد از گذشت چند روز از ماه ربیع الاول سال 260 ه. ق آن امام مظلوم در سن 29سالگی از دار فانی به سرای باقی رحلت نمود.

بعد از آن خلیفه متوجه تفحص و تجسس فرزند حضرت شد، زیرا شنیده بود که فرزند آن حضرت بر عالم مستولی خواهد شد، و اهل باطل را منقرض خواهد کرد... تا دو سال تفحص احوال او می کردند....

این جستجوها و پژوهشها نتیجه هراسی بود که معتصم عباسی و خلفای قبل و بعد از او - از طریق روایات مورد اعتمادی که به حضرت رسول الله (ص) می پیوست، شنیده بودند که از نرگس خاتون و حضرت امام حسن عسکری فرزندی پاک گهر ملقب به مهدی آخر الزمان - همنام با رسول اکرم (ص) ولادت خواهد یافت و تخت ستمگران را واژگون و به سلطه و سلطنت آنها خاتمه خواهد داد. بدین جهت به بهانه های مختلف در خانه حضرت عسکری (ع) رفت و آمد بسیار می کردند، و جستجو می نمودند تا از آن فرزند گرامی اثری بیابند و او را نابود سازند.

به راستی داستان نمرود و فرعون در ظهور حضرت ابراهیم (ع) و حضرت موسی (ع) تکرار می شد. حتی قابله هایی را گماشته بودند که در این کار مهم پی جویی کنند. اما خداوند متعال - چنانکه در فصل بعد خواهید خواند - حجت خود را از گزند دشمنان و آسیب زمان حفظ کرد، و همچنان نگاهداری خواهد کرد تا مأموریت الهی خود را انجام دهد.

باری، علت شهادت آن حضرت را سمی می دانند که معتمد عباسی در غذا به آن حضرت خورانید و بعد، از کردار زشت خود پشیمان شد. بناچار اطبای مسیحی و یهودی که در آن زمان کار طبابت را در بغداد و سامره به عهده داشتند، به ویژه در مأموریتهایی که توطئه قتل امام بزرگواری مانند امام حسن عسکری (ع) در میان بود، برای معالجه فرستاد. البته از این دلسوزیهای ظاهری هدف دیگری داشت، و آن خشنود ساختن مردم و غافل نگهداشتن آنها از حقیقت ماجرا بود.

بعد از آگاه شدن شیعیان از خبر درگذشت جانگداز حضرت امام حسن عسکری (ع) شهر سامره را غبار غم گرفت، و از هر سوی صدای ناله و گریه برخاست. مردم آماده سوگواری و تشییع جنازه آن حضرت شدند.

ماجرای جانشین بر حق امام عسکری (ع)
ابوالادیان می گوید: من خدمت حضرت امام حسن عسکری (ع) می کردم. نامه های آن حضرت را به شهرها می بردم. در مرض موت، روزی من را طلب فرمود و چند نامه ای نوشت به مدائن تا آنها را برسانم. سپس امام فرمود: پس از پانزده روز باز داخل سامره خواهی شد و صدای گریه و شیون از خانه من خواهی شنید، و در آن موقع مشغول غسل دادن من خواهند بود.

ابوالادیان به امام عرض می کند: ای سید من، هرگاه این واقعه دردناک روی دهد، امامت با کیست؟
فرمود: هر که جواب نامه من را از تو طلب کند.

ابوالادیان می گوید: دوباره پرسیدم علامت دیگری به من بفرما.
امام فرمود: هرکه بر من نماز گزارد.

ابوالادیان می گوید: باز هم علامت دیگری بگو تا بدانم.
امام می گوید: هر که بگوید که در همیان چه چیز است او امام شماست.

ابوالادیان می گوید: مهابت و شکوه امام باعث شد که نتوانم چیز دیگری بپرسم. رفتم و نامه ها را رساندم و پس از پانزده روز برگشتم. وقتی به در خانه امام رسیدم صدای شیون و گریه از خانه امام بلند بود. داخل خانه امام، جعفر کذاب برادر امام حسن عسکری را دیدم که نشسته، و شیعیان به او تسلیت می دهند و به امامت او تهنیت می گویند. من از این بابت بسیار تعجب کردم پیش رفتم و تعزیت و تهنیت گفتم. اما او جوابی نداد و هیچ سؤالی نکرد.

چون بدن مظهر امام را کفن کرده و آماده نماز گزاردن بود، خادمی آمد و جعفر کذاب را دعوت کرد که بر برادر خود نماز بخواند. چون جعفر به نماز ایستاد، طفلی گندمگون و پیچیده موی، گشاده دندانی مانند پاره ماه بیرون آمد و ردای جعفر را کشید و گفت: ای عمو پس بایست که من به نماز سزاوارترم.

رنگ جعفر دگرگون شد. عقب ایستاد. سپس آن طفل پیش آمد و بر پدر نماز گزارد و آن جناب را در پهلوی امام علی النقی علیه السلام دفن کرد. سپس رو به من آورد و فرمود: جواب نامه ها را که با تو است تسلیم کن. من جواب نامه را به آن کودک دادم. پس «حاجزوشا» از جعفر پرسید: این کودک که بود، جعفر گفت: به خدا قسم من او را نمی شناسم و هرگز او را ندیده ام.

در این موقع، عده ای از شیعیان از شهر قم رسیدند، چون از وفات امام (ع) با خبر شدند، مردم به جعفر اشاره کردند. چند تن از آن مردم نزد جعفر رفتند و از او پرسیدند: بگو که نامه هایی که داریم از چه جماعتی است و مالها چه مقدار است؟ جعفر گفت: ببینید مردم از من علم غیب می خواهند! در آن حال خادمی از جانب حضرت صاحب الامر ظاهر شد و از قول امام گفت: ای مردم قم با شما نامه هایی است از فلان و فلان و همیانی (کیسه ای) که در آن هزار اشرفی است که در آن ده اشرفی است با روکش طلا.

شیعیانی که از قم آمده بودند گفتند: هر کس تو را فرستاده است امام زمان است این نامه ها و همیان را به او تسلیم کن.

جعفر کذاب نزد معتمد خلیفه آمد و جریان واقعه را نقل کرد. معتمد گفت: بروید و در خانه امام حسن عسکری (ع) جستجو کنید و کودک را پیدا کنید. رفتند و از کودک اثری نیافتند. ناچار «صیقل» کنیز حضرت امام عسکری (ع) را گرفتند و مدتها تحت نظر داشتند به تصور اینکه او حامله است. ولی هرچه بیشتر جستند کمتر یافتند.

خداوند آن کودک مبارک قدم را حفظ کرد و تا زمان ما نیز در کنف حمایت حق است و به ظاهر از نظرها پنهان می باشد. درود خدای بزرگ بر او باد.